شبکه اطلاعرسانی روابطعمومی ایران (شارا)–|| دکتر فرزاد غلامی، فارغالتحصیل رشته علوم ارتباطات اجتماعی، از دانشکده علوم اجتماعی، و از اعضای هیأت علمی جدیدالاستخدام گروه ارتباطات اجتماعی است. عنوان رساله وی «اینترنت و ارتباطات زیست محیطی: مطالعه برساخت مساله آب ایران در رسانههای اجتماعی» میباشد. وی رساله خود را با راهنمایی دکتر سید سعیدرضا عاملی به سرانجام رسانده است.
یلدا آرئی، دانشجوی ارتباطات دانشگاه تهران، با وی در ارتباط با اهمیت و چیستی رساله ایشان به گفتوگو نشسته است.
مساله یا سوال اصلی رساله شما چیست و چه شد که این موضوع را انتخاب کردید؟
اگر تا یک یا دو دهه پیش محیط زیست و مسائل زیست محیطی در رشتههای علوم اجتماعی چندان مورد توجه قرار نمیگرفت، امروز بر همگان آشکار شده است که علوم اجتماعی باید به مسائل زیست محیطی ورود کند و به واکاوی ابعاد اجتماعی این مسائل بپردازد. به همین دلیل است که در فضای دانشگاهی کشورهای توسعه یافته رشتههای جامعهشناسی محیط زیست و ارتباطات زیستمحیطی راهاندازی شده است و دروس تخصصی برای آنها طراحی و اجرا شده است. اینگلهارت کنشگری محیط زیست در غرب را نوعی نیاز ثانویه دانسته است به عبارتی از نظر او کنشگر محیط زیست در کشورهای توسعه یافته به این دلیل دست به کنشگری و حمایت از محیط زیست میزند که نیازهای اولیه او کاملاً تأمین و بر طرف شده است و در صدد رفع نیازهای ثانویه خود برآمده است.
به بیان دیگر اگر کسی نیازهای اولیهاش تأمین نشده باشد بعید است به کنشگری فعالانه در حوزه محیط زیست بپردازد. این رویکرد در فضای علوم اجتماعی و محیط زیست کاملاً رویکردی پذیرفته شده و معقول است.
در ایران اما موضوع به گونهای متفاوت از فضای کشورهای غربی است. از یک طرف مسائل زیست محیطی در ایران صرفاً به حمایت از محیط زیست بر نمیگردد، بلکه طرفداری از محیط زیست در ایران به تأمین نشدن نیازهای اولیه کنشگران بر میگردد. مقصود آنکه مسائل زیست محیطی در ایران، فضای زندگی برای رفع نیازهای اولیه را برای مردم سخت کرده است. بر این اساس محققان کنشگری محیط زیستی در ایران را تلاش برای برآورده کردن نیازهای اولیه میدانند. به همین دلیل محیط زیست به عنوان یک موضوع اجتماعی بخشی از دغدغههای آکادمیک من بود که در نهایت رساله دکتری ام را نیز در این حوزه نگارش کردم.
نتایج تحقیقات متعدد بیانگر آن بود که جامعه ایران از لحاظ شاخصهای زیست محیطی در شرایط مناسبی قرار ندارد. طبق یکی از این گزارشها که توسط دانشگاه ییل منتشر شده است، از لحاظ شاخصهای زیست محیطی ایران در سال ۲۰۰۶ در بین ۱۳۲ کشور رتبه ۴۰ را داشته است، اما رتبه ایران در سال ۲۰۱۱ به ۱۱۴ تنزل پیدا کرده است. بنابراین شاهد بدتر شدن شاخصهای محیط زیست در ایران هستیم. مسائلی مانند پدیده ریزگردها، آلودگی هوای کلان شهرها، بحران آب و پیامدهای آن، بیابانزایی و جنگل زدایی (از طریق آتشسوزی، تخریب و زبالهپراکنی) و نابودی گونههای جانوری را میتوان در زمره مسائل زیست محیطی جامعه ایران برشمرد.
در میان این مسائل به اعتقاد کارشناسان بحران آب و پیامدهای آن مهمترین مساله زیست محیطی جامعه ایران است. برای تعیین وضعیت آبی یک کشور شاخصهای متعددی وجود دارد که مهمترین آنها عبارتند از: شاخص فالکن مارک، شاخص سازمان ملل، و شاخص مؤسسه بینالمللی مدیریت آب. طبق هر کدام از این شاخصها وضعیت ایران را بسنجیم متوجه خواهیم شد که ایران با تنش آبی در سطح شدید مواجه است (اثبات شرایط منابع آبی ایران بر مبنای این شاخصها هدف این رساله نیست).
با در نظر گرفتن وضعیت کشور در شاخصهای آبی فوق و نیاز کشور به رشد اقتصادی اهمیت موضوع دو چندان میشود. حال اگر این مسائل را در کنار گسلهای قومی و منطقهای موجود در کشور قرار دهیم، متوجه خواهیم شد که با وضعیت پیچیده و متناقضی روبرو هستیم. چرا که مسائل زیست محیطی میتواند بر این گسلهای قومی و منطقهای منطبق شده و منجر به ایجاد مشکلات سیاسی اجتماعی متعددی شوند. تجربه کشورهایی مانند مصر، الجزایر و برزیل موید این امر است، به این معنا که موضوعات زیست محیطی با موضوعات گستردهتری مانند منافع طبقاتی و عدالت پیوند خوردهاند و منجر به واکنشهای ستیزهجویانه سیاسی شدهاند.
در مورد بحران آب در ایران شرایط موجود حاکی از آن است که این مساله میتواند (پتانسیل این را دارد) بزودی به تهدیدی برای امنیت ملی بدل شود. درگیریها بر سر مساله آب در ورزنه اصفهان و سایر استانها و کشته شدن چندین نفر تا کنون به خوبی بیانگر وضعیت موجود و خطر آن برای امنیت ملی کشور است. با در نظر گرفتن این که اکثر استانهای کشور (دستکم استانهای خراسان، مازندران، سمنان، یزد، چهارمحال و بختیاری، اصفهان، ارومیه، سیستان و بلوچستان، کرمان، یزد) با کمبود آب و طرحهای انتقال آب بین حوزهای روبرو هستند و برخورد نادرست با این مساله میتواند تبعات جبران ناپذیری برای کشور داشته باشد.
فارغ از موضوعات مهم فوق، بیشتر افراد جامعه درک صحیحی از شرایط اقلیمی و وضعیت آب در کشور ندارند، نتایج نظرسنجیهای متعدد این مدعا را تأیید میکند. طبق نظرسنجی خبرگزاری تسنیم که در تیر ماه سال ۹۸ انجام شده است بیش از ۵۴ درصد افراد شرکت کننده در این نظرسنجی اعتقادی به صرفهجویی در مصرف آب ندارند. در یک نظرسنجی دیگر نیز که توسط کانال تلگرامی گراند واتر در تاریخ ۲۳ سپتامبر ۲۰۱۶( قبل از بارندگیهای سال ۹۸) انجام شده است بیش از ۲۸ درصد افراد شرکت کننده در این نظرسنجی آب و هوای ایران را مرطوب و نیمه مرطوب میدانند.
شاید نتوان با قطعیت اعتبار نتایج این دو نظرسنجی را تأیید کرد، اما با اندکی اغماض و چشمپوشی از این امر میتوان گفت که سطح آگاهی مردم از شرایط اقلیمی و وضعیت آب در کشور تعجبآور و تأسفبار است. یکی از دلایل این وضعیت میتواند فضای رسانهای و چارچوب بندی پیامهای موضوع آب توسط رسانهها باشد.
دیدگاه رایج این است که خردورزی امری آگاهانه، غیرعاطفی، منطقی، انتزاعی و عام است؛ طبق این دیدگاه واژگان و زبان بر جهان واقعی قابل انطباق کامل هستند. اما جرج لیکاف زبانشناس آمریکایی استدلال میکند که خردورزی اغلب ناآگاهانه و نیازمند عاطفه است و از منطق چارچوبها، استعارهها و روایات استفاده میکند. لیکاف بر این باور است که کنشگران محیط زیست نیز با این منطق به کنشگری میپردازند و تصور میکنند که اگر واقعیات مشکلات زیست محیطی را به مردم بگویند، مردم با استفاده از قدرت خردورزی شان به نتیجه درست خواهند رسید، اما در عمل چنین اتفاقی رخ نمیدهد. از نظر وی راه حل این است که واقعیات بر مبنای چارچوبهای ذهنی افراد جامعه باید چارچوب بندی شوند تا توسط افراد درک شوند.
بنابراین مسئله و دغدغه اصلی این پژوهش این بود که رسانهها چگونه مسئله آب ایران را برای مخاطبان چارچوب بندی میکنند؟ به عبارتی رسانهها موضوع آب را چه بستر کلانی تعریف میکنند تا برای مخاطب قابل فهم شود.
مهمترین نتایج حاصل از تحقیق شما چه بوده است؟
با توجه به محدودیتهایی که فضای رسانههای جریان اصلی برای موضوع آب داشت، در پژوهش به سمت رسانههای اجتماعی (توئیتر و تلگرام) سوق پیدا کردم و به دلیل مناسب بودن فضای آنها برای این موضوع به عنوان بستر مناسب تحقیق انتخاب شدند. در این فضا هم تلاش کردیم بر روی محتواهای تولیدی روزنامهنگاران محیط زیست و کنشگران محیط زیستی فعال در این حوزه تمرکز کنیم.
برای تحلیل پیامهای تولید شده روزنامهنگاران محیط زیست و کنشگران زیست محیطی فعال در رسانههای اجتماعی، بدلیل نو بودن حوزه ارتباطات زیست محیطی ابتدا ادبیات این عرصه مرور شد و زمینههایی که ارتباطات زیست محیطی میتواند به آن ورود کند شناسایی و معرفی شد. در نهایت با تمرکز بر نسبت نظری ارتباطات با مسئله آب، مفهوم کاملاً جدید «ارتباطات آب» (Water Communication) مورد توجه قرار گرفت که در قلب آن مفهوم جدیدتر «سواد آب» (سواد آب سه بعد عملی، منطقی و اجتماعی دارد) قرار داشت. برای فهم جامع ابعاد نظری این عرصه مدل نظری که توسط یکی از محققان دانشگاه سوربن طراحی شده بود مبنا قرار گرفت و در نهایت مدل کاملاً تکاملیافتهتری ارائه شد که ارتباطات آب را بر عنوان وجه اشتراک حوزههایی چون «ارتباطات سلامت»، «ارتباطات زیست محیطی»، «ارتباطات توسعه»، «ارتباطات علم» و «ارتباطات بحران» در نظر میگرفت و همه این حوزهها را جزئی از ارتباطات استراتژیک در نظر میگرفت. بنابراین در بخش نظری رساله به صورت مفصل بحث شده است که هر کدام از این حوزهها چگونه به مسئله ارتباطات و آب ورود میکنند.
الگوی پیشنهادی برای ارتباطات آب
برای پاسخ به این سوال تحقیق صفحات ۳۰ روزنامهنگار محیط زیست و کنشگر زیست محیطی فعال در توئیتر در بازه زمانی ۱۲ دی ۹۵ تا ۱۵ خرداد ۹۸ مورد رصد قرار گرفته است. همچنین تصاویر مرتبط با بحران آب در ۱۹ کانال تلگرامی مرتبط با حوزه مسائل آب در بازه زمانی فروردین ۹۶ تا دی ۹۷ استخراج شده است.
دادههای توئیتر با استفاده از دو روش تحلیل چارچوب و نقد رتوریک زایشی تحلیل شدهاند. برای تحلیل تصاویر هم از روش تحلیل نشانه شناسی اجتماعی تصاویر استفاده شده است. یافتههای تحقیق نشان میدهد روزنامهنگاران و کنشگران محیط زیست در توئیتر و تلگرام بحران آب را بر مبنای چارچوبهای کلانی مانند توسعه پایدار، محیط زیست گرایی، اقتصاد سیاسی آب، عدالت زیست محیطی، اکو فمینیسم، امنیت زیست محیطی و معنویت گرایی زیست محیطی چارچوب بندی کردهاند. به عبارتی میتوان گفت که روزنامه نگاران محیط زیست و کنشگران زیست محیطی فعال در رسانههای اجتماعی به ابعاد مختلف سواد آب خصوصاً سواد اجتماعی آب آگاه هستند و با برجسته کردن ابعاد آن زمینه را برای حل مسئله فراهم میکنند. شروع شدن مستندهای دو نفر از نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری در سال ۹۶ با مسائل زیست محیطی بیانگر تأثیر چارچوب بندی این مسائل در رسانههای اجتماعی است. به عبارتی تحت تأثیر این فضا حل مسائل زیست محیطی به دغدغه سیاستمداران تبدیل شده است اما هنوز در عرصه عمومی این موضوعات کاملاً نتوانستهاند بر آگاهی عمومی تأثیرگذار باشند، اگرچه تغییرات ایجاد شده جای امیدواری فراوان دارد.
یافتههای بخش تحلیل رتوریک حاکی است راهبردهای اقناعی انتقالی منفی مانند ترس و خشم بیش از سایر راهبردها برای اقناع مخاطب مورد استفاده قرار گرفته است. راهبردهای اقناعی و رتوریکی دیگر شامل طنز، بیان استعاری، حل مساله، مقایسه و اعتبار منبع بوده است. تحلیل این بخش حاکی از آن است که بسیاری از ارتباط گران عرصه محیط زیست، درک صحیحی از راهکارها و مکانیسمهای اقناعی و رتوریکی ندارند.
آمارها در حال حاضر حتی در حداقلیترین ابعاد مربوط به ادراک عامه درباره آب و نوع رفتار آنان، بیانگر سطح پایین سواد آب و سواد محیط زیست در جامعه است به عنوان مثال سرانه مصرف آب در ایران بیش از ۲ برابر سرانه مصرف آب در جهان است. علاوه بر سرانه مصرف آب، آگاهی نداشتن بخش زیادی از شهروندان از شرایط آب و هوایی کشور و نیمه مرطوب دانستن آن توسط ۳۳ درصد از شهروندان در یک نظرسنجی موید عمومیت نداشتن سواد آب در جامعه است. بنابراین اگر رسانههای ما بتوانند سطح سواد آب و سواد زیست محیطی جامعه را ارتقا دهند آنگاه شهروندی با سطح مناسبی از سواد آب، به جای توجه به قیمت آب «ارزش آب» را مبنای فعالیتهای خود قرار خواهد داد. در این حالت پیشفرضهای رابطه بین انسان و محیط زیست (در اینجا آب) تغییر خواهد کرد و آب ارزش واقعی خود را بدست خواهد آورد.
پیشنهاد شما برای تداوم و پیگیری پژوهش شما در آینده چیست؟
پیشنهادات این تحقیق را میتوان بر مبنای ماهیت مسائل و یافتههای آن در دو بخش پیشنهادات آکادمیک و پیشنهادهای اجرایی مطرح کرد.
با توجه به مدل نظری ارائه شده در این تحقیق محققان میتوانند با انجام تحقیقات بین رشتهای در حوزههای مختلف مانند ارتباطات سلامت، ارتباطات توسعه، ارتباطات علم، ارتباطات ریسک و ارتباطات زیست محیطی به موضوع آب در ایران بپردازند، چرا که مدل ارائه شده نسبت این حوزهها با بحث آب را تبیین و تشریح کرده است و این میتواند راهگشای پژوهشگران باشد.
مفهوم سواد آب و ابعاد سهگانه آن (سواد عملی آب، سواد منطقی آب و سواد اجتماعی آب) میتواند مبنایی برای پژوهشهای نو و کارآمد در حوزه علوم اجتماعی به طور عام و فضای مطالعات ارتباطی به طور خاص باشد.
مفاهیم شهروندی زیست محیطی و شهروندی آب نیز از دیگر حوزههای مفهومی و نظری است که این رساله راه ورود پژوهشگران برای پرداختن به مسائل آن را باز کرده است. بنابراین میتواند به عنوان حوزهای جدید و میان رشتهای مورد توجه پژوهشگران قرار گیرد.
برگزاری دورههای روزنامه نگاری محیط زیست و کارگاههای سواد آب و ارتباطات آب برای خبرنگاران حوزه محیط زیست میتواند باعث بهبود وضعیت طرح مسائل زیست محیطی در فضای رسانهای کشور شود.
تدوین و طراحی دروس ارتباطات زیست محیطی و ارتباطات آب در دپارتمانهای ارتباطات و روزنامهنگاری میتواند به بهبود وضعیت روزنامهنگاری محیط زیست در کشور بینجامد.
نظام آموزشی کشور و رسانههای دولتی و رسمی کشور باید مفهوم سواد آب را مورد توجه قرار دهند و با افزایش سواد افراد جامعه، سعی در تربیت شهروندان با سواد در زمینه آب و محیط زیست نمایند.
مهمترین دستاوردهای تحقیق شما چیست و در کدام قسمت صنعت و یا حتی جامعه کاربرد دارد؟
دستاوردهای این پژوهش در عرصه اجرایی میتواند زمینه را برای سیاستگذاری در حوزه رسانهها و آب با تمرکز با بعد سواد اجتماعی آب فراهم نماید. برای تحقق چنین امری همکاری وزارت نیرو، سازمان حفاظت محیط زیست، صداوسیما، معاونت مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و وزارت علوم (دپارتمانهای ارتباطات، روزنامه نگاری و آموزش محیط زیست) جهت راه اندازی مراکز تحقیقاتی رسانهها و آب ضروری است.
در کشورهایی چون کانادا، استرالیا و ایتالیا پیمایشهای ملی سنجش سواد آب در چند سال گذشته انجام شده است و بر مبنای نتایج آنها اقدامات لازم برای تقویت سواد آب از طریق رسانهها و ارتباطات در حل انجام است، حتی در کشور آمریکا مراکز تحقیقاتی با عنوان رسانهها و آب راهاندازی شده است، که با فعالیت روزنامهنگاران برجسته و اساتید حوزه علوم ارتباطات در حال انجام تحقیقات برای افزایش سواد آب جامعه خود هستند. تجربه جهانی نشان میدهد که سرمایهگذاری در این حوزه الزامی گریزناپذیر است که دیر یا زود باید چنین مراکزی تأسیس شوند. راه تقویت این مراکز و پژوهشهای این حوزه راهاندازی رشته ارتباطات زیست محیطی است در دانشگاههای برجسته کشور از جمله دانشگاه تهران است.
در عرصه آکادمیک هم این رساله به دلیل مطرح کردن مفاهیم جدید و تشریح نسبت حوزههای جدید ارتباطات با مسئله آب، راه را برای انجام چندین پایاننامه کارشناسی ارشد و حتی رساله دکتری در حوزه ارتباطات و آب فراهم کرده است.
آیا برای تداوم و پیگیری دستاورد پژوهش شما در آینده، سرمایهگذار و حمایت سازمانی احتیاج است؟
بله طبعاً در مرحله اول باید سازمانهای مؤثر در این حوزه با تأمین هزینه زمینه اجرایی پیمایش ملی سواد آب را فراهم کنند تا مشخص شود که وضعیت سواد آب جامعه در ابعاد سهگانه سواد آب در چه سطحی است، سپس بر مبنای نتایج آن به برنامهریزی اصولی برای ارتقای سواد آب از طریق رسانه اقدام کرد. همچنین برگزاری دورههای آموزش سواد زیست محیطی و سواد آب برای بخشی از روزنامهنگاران نیازمند تأمین هزینه از سوی نهادی ذیربط است. با توجه به شرایط زیست محیطی کشور هر گونه سرمایهگذاری در این عرصه میتواند سود بیشتری برای کشور و جامعه به همراه داشته باشد.
منبع: روابط عمومی دانشگاه تهران
|
دیدگاهتان را بنویسید