شبکه اطلاع رسانی روابط عمومی ایران(شارا)، اگر محمود احمدینژاد، علی اکبر جوانفکر، یکی از چهرههای مشهور ایرانی علم ارتباطات را در ۸ سال ریاست جمهوری همراه خود میدید، حسن روحانی نیز همراه با حسام الدین آشنا، یکی دیگر از چهرههای دانشگاهی ارتباطات را از همان آغاز مبارزات انتخاباتی در کنار خود به کار گرفت تا از این نظر تفاوتی با سلف خود نداشته باشد. فارغ از تفاوت دیدگاههای این دو مشاور رسانهای، حضور همیشگی آنها در کنار بالاترین مقام اجرایی کشور نشان میدهد که مدیران اجرایی در ارشدترین سطح آن به اهمیت علم ارتباطات در جهان امروز وقوف یافته و تلاش میکنند با استفاده از چهرههای دانشگاهی این حوزه با خم و چم مسایل ارتباطی که روز به روز پیچیدهتر میشود آشنا شوند. اما در سطح خرد، این روابطعمومیها هستند که چنین وظیفهای را بر عهده دارند و باید مدیران سازمانها و ادارات را با مسایل روز ارتباطات آشنا کرده و نقش هرچه موثرتری در روند جریانات مختلف ایفا کنند. اما آیا روابطعمومیها در دولت یازدهم نسبت به دولتهای نهم و دهم تفاوتی کردهاند؟ افق پیش روی این نهاد در دولت فعلی چگونه است و باید به چه اولویتهایی بپردازد؟ به این پرسشها در مطلب پیش رو پاسخ می دهیم:
دولت قبلی با روابطعمومی چه کرد؟
شاید اگر تنها به سطح ماجرا نگاه کنیم بتوان گفت که دولت قبلی با روابطعمومیها بسیار مهربان بوده و به آنها بها میداده است. در دولت نهم ۲۷ اردبیهشت ماه به نام روز روابطعمومی نامگذاری شد و در سال ۱۳۹۱ نیز روابطعمومیها از سطح اداره کل به سطح مرکز ارتقا پیدا کردند. این دو گامهایی مهم بود که در نگاه اول میتواند انسان را گمراه کند، هرچند نباید از اهمیت این اقدامات غافل شد اما باید توجه کرد که روابطعمومیها در دولت قبل در عمل به دستگاههایی بیاثر و تشریفاتی تبدیل شدند که مهمترین کارشان تبریک و تسلیت گفتن و نصب بنر بود. البته این امر دلایل ساختاری زیادی دارد و پیش از دولت نهم نیز روابطعمومیها چندان تفاوتی با آنچه که در آن دولت شدند نداشتند، اما به جرأت میتوان گفت که این روندهای غلط در دولت نهم و دهم تشدید شد. در دولت قبلی، اغلب مسئولان تنها اطاعت محض را از زیردستانشان طلب میکردند و بالطبع اغلب روابطعمومیها نیز از نقش و کارکرد اصلیشان فاصله گرفتند و تنها اسم روابطعمومی را یدک میکشیدند. یکی دیگر از ایرادات ساختاری که در دولت قبل تشدید شد انتخاب افراد بر اساس روابط بود. بسیاری از مدیران روابطعمومیها نه بر اساس علم و شایستگی که بر اساس روابط انتخاب میشدند و میتوان گفت بسیاری از مدیران افراد مورد علاقه خود را به کار میگرفتند و صد البته آنچه که در این بین مغفول میماند تخصص و برخورداری از علم کافی بود.
حوزه پژوهش نیز در دولت قبلی بسیار ضعیف شد و مسلماً روابطعمومیها نیز از این امر بینصیب نماندند. یکی از مهمترین دلایل این امر بیاثر بودن نتایج این پژوهشها در روندهای اجرایی بود و چون مدیران بالادستی اعتقادی به کار کارشناسی نداشتند پژوهش نیز اهمیت خود را از دست داد. بالطبع روابطعمومیها نیز که یکی از وظایف اصلیشان تحقیق و پژوهش است، آن را به کناری نهاده و تنها در پی ارائه گزارشهایی صوری برای جلب رضایت مدیران بودند.
روابطعمومی در ۸ ماهگی دولت
نوروز که از راه برسد دولت ۸ ماهه میشود. البته ۸ ماه مدت زیادی نیست که بتوان عملکرد یک دولت را بهطور کامل ارزیابی کرد اما میتوان روندهای اصلی حاکم بر دولت را در این حوزه شناسایی کرد. اولین پیوند دولت و روابطعمومیها در شهریورماه امسال و در بحبوحه انتخاب کابینه رخ داد. در آن زمان برخی از فعالان روابطعمومی کشور با ارائه فهرستی، برای تصدی مدیریت روابطعمومی هریک از وزارتخانهها حداقل ۳ نفر را به دولت پیشنهاد کردند. این امر نشان از آن داشت که فعالان روابطعمومی کشور نسبت به تغییرات در دولت خوشبین هستند و انتظار دارند که روندهای نادرست قبلی اصلاح شود. تغییرات ابتدایی در روابطعمومیها در دولت جدید نیز به این خوشبینیها افزود چرا که در برخی از وزارتخانهها و ادارات افرادی انتخاب شدند که از تحصیلات آکادمیک برخوردار بودند و رویکردی کارشناسانه در این حوزه داشتند. علاوه بر این استفاده دولت از افراد خبره و کارشناس در سطح وزیر و مشاور نشان از داشت که این دولت اعتقادی جدی به استفاده از کارشناسان دارد و بیشک این خبری خوش برای تحصیل کردگان حوزه ارتباطات و روابطعمومی بود. البته با وجود همه این روندهای مثبت روزهای خوش روابطعمومی هنوز هم از راه نرسیده است و ساختار نادرست قبلی کماکان پا برجاست. هنوز هم روابطعمومیها اغلب نقشی تشریفاتی دارند و به جایگاته حرفهای خود دست نیافتهاند.
آیا در بر پاشنهای دیگر خواهد چرخید؟
همه اینها در حالیست که هنوز هم بیش از ۳ و شاید ۸ سال از عمر دولت باقی مانده و باید دید که هزار باده ناخورده در رگ تاک در این دولت نوشیده خواهد شد و ایام خوب روابطعمومیها فرا خواهد رسید یا خیر؟
بی شک روابطعمومیها چه از نظر سختافزاری و چه از نظر نرمافزاری نیاز به یک انقلاب اساسی دارند تا از این رکود درآمده و بتوانند به توسعه سازمانهای متبوع خود و در نهایت کشور کمک کنند. یکی از مشکلات اساسی که روابطعمومیها با آن دست و پنجه نرم میکنند نگاهی است که مدیران ارشد هر سازمانی به این واحد دارد. در واقع اغلب این مدیران، واحد روابطعمومی را واحدی میدانند که تنها باید دستورات و خواستههای آنها را اجرا کند و شانیتی در حوزه تصمیمگیری و سیاستگذاری برای این واحد قائل نیستند. باید منتظر ماند و دید آیا دولت یازدهم موفق میشود تحولی بنیادین در این حوزه رقم بزند و روزی نو برای روابطعمومیها شروع خواهد شد یا خیر.
کارشناسان چه میگویند؟
میرزا بابا مطهرینژاد، عضو هیأت مدیره انجمن روابطعمومی ایران معتقد است که در دولت قبلی روابطعمومیها از نقش خود تهی و بیمعنی شده بودند. وی میگوید: در کنار روابطعمومی ما برخی از مفاهیم و واحدهای دیگر را داریم که بسیار به این مفهوم نزدیک هستند مانند تبلیغات، آوازهگری، خدمات فرهنگی، پروپاگاندا، تشریفات و…. اتفاقی که در دولت قبل افتاد این بود که روابطعمومی از وظایف اصلی خود دور شد و بیشتر به سمت آوازهگری و تبلیغات رفت. مطهرینژاد در توضیحات آوازهگری میگوید که آوازهگری مربوط به خبرهایی است که از ارزش خبری برخوردارند ولی بیشتر با اغراق و آب و تاب عنوان میشوند تا برای شخص یا نهادی مقبولیت ایجاد شود، مقبولیتی که در واقع شایسته آن نیستند.
وی معتقد است که بیشتر از ۹۰درصد روابطعمومیها در دولت قبل به این سمت و سو کشیده شدند. عضو هیأت مدیره انجمن روابطعمومی ایران در مورد روابطعمومیها در دولت جدید هم اعتقاد دارد که میزان تمایل به آوازهگری کمتر شده و این را نکته مثبتی در اقدامات دولت میداند اما وی همچنین میگوید که بخش خدمات فرهنگی در این دولت حتی از دولت قبل پررنگتر هم شده است. مطهرینژاد با استفاده از نظریات ادوارد برنیز ۴ وظیفه را برای روبط عمومیها بر میشمارد: آگاهسازی (اطلاع دهی به مردم در مورد اقدامات سازمان)، آگاه شدن (اطلاع مدیران از نظرات مردم)، فرهنگسازی و تغییر رفتار و در نهایت بالا بردن ضریب همبستگی مردم و سازمان.
وی معتقد است روابطعمومیهای ما در مورد اول بالذات خوب هستند و آمدن و رفتن دولتها تأثیر چندانی در این مورد ندارد اما در مورد آگاه شدن، دولت قبلی را بسیار ضعیف میداند و معتقد است این مورد در دولت جدید هم بسیار کمرنگ است. مطهرینژاد میگوید که دو مورد آخر کلا در روابطعمومیها تعطیلاند و هیچ توجهی به آنها نمیشود. در این دولت نیز تاکنون در این دو حوزه اتفاق خاصی نیفتاده است.
این کارشناس روابطعمومی در نهایت میگوید که هنوز برای تحلیل اقدامات دولت در حوزه روابطعمومی زود است اما معتقد است این نقاط ضعف میتواند هشداری برای دولت باشد تا با برنامهریزی و سیاستگذاری مناسب آنها را رفع کند تا نامی نیک در این عرصه از خود بر جا بگذارد.
اما غلامرضا کاظمی دینان، رئیس انجمن روابطعمومی ایران نیز معتقد است که در دولت جدید بیشتر به روابطعمومیها بها داده میشود. وی میگوید در دولت قبلی اغلب افرادی به کار گرفته میشدند که نیروهای کیفیای نبودند و بیشتر بله قربانگو بودند. وی تأکید میکند در دولت قبلی به دانش و علم افراد توجهی نمیشد و همین مسأله به روابطعمومیها ضربه زده بود. البته کاظمی دینان نامگذاری یک روز بنام روز روابطعمومی را اقدامی نیکو میداند که دولتهای قبلی انجام دادند اما در زمینههای دیگر به اعتقاد وی، دولت نهم و دهم ضعیف عمل کردند. کاظمی دینان توجه به NGOهای روابطعمومی را مهم میداند و معتقد است که دولت جدید باید به این مسأله بیشتر توجه کند. وی تأکید میکند که در دولت جدید به حرفهایگرایی در روابطعمومی بیشتر بها داده میشود و این میتواند نوید روزهای خوب روابطعمومی را بدهد.
از سوی دیگر امیر عباس تقیپور که نایب رئیسی انجمن روابطعمومی ایران را برعهده دارد و خود در دولت جدید عهدهدار مدیریت روابطعمومی سازمان تأمین اجتماعی شده است در مورد نقش و فعالیت روابطعمومیها در دولت جدید میگوید: در حال حاضر روابطعمومیها از نقش سنتی خود فاصله گرفته و بیشتر به روابطعمومی نوین در جامعه بها داده میشود. روابطعمومی سنتی همانطور که میدانیم بیشتر به بهعنوان همراه مدیر در نظر گرفته میشد و در قالب تشریفات ظهور پیدا میکرد. در این نوع روابطعمومی بیشتر برای روابطعمومی نقش تبلیغی قایلاند و آن را مبلغ مدیران سازمان میدانند. این روابطعمومیها بیشتر به ارائه خدمات فرهنگی میپردازند و وارد سیاستگذاریها نمیشوند اما در حال حاضر توجه به این نقشها کمرنگ شده و بیشتر بر نقشهای روابطعمومی نوین تکیه میشود. وی در مورد اولویتها در روابطعمومی نوین معتقد است: در روابطعمومی نوین، این واحدها وارد سیاستگذاریها میشوند و برای تحقق برنامههای سازمان بسترسازیهای لازم را انجام میدهند. در این نوع روابطعمومی، فرهنگ سازی، اعتمادسازی و توجه به افکار عمومی حرف اول را میزند.
تقیپور در مورد فعالیتهای دولت قبلی و مقایسه آن با دولت جدید میگوید: این نوع مقایسهها بیشتر جنبه سیاسی بهخود میگیرد و از طرف دیگر نیازمند کار کارشناسی و دقیق است تا بتوان با تکیه بر دادههای علمی و دقیق مقایسه صحیحی انجام داد. وی در مورد اینکه تغییر نقش روابطعمومیها از نوع سنتی به نوین تا چه حد در دولت جدید محقق شده است میگوید: روابطعمومیهای دستگاههای دولتی باید با دریافت پیام دولت مبنی بر ایجاد امید در جامعه و پیشبرد امور با تدبیر و تدبر، سعی کنند سازمانهای متبوعشان به مقبولیت دست پیدا کنند. وی ادامه میدهد: من بهعنوان یک فعال روابطعمومی انتظارم از دولت این است که میزان توجهاش به این حوزه بیشتر شود. در واقع روابطعمومیها باید نقشآفرینی بیشتری در دولت داشته باشند. تا الان کارهای خوبی انجام شده ولی هنوز هم روابطعمومیها آنگونه که باید و شاید وارد عرصه تصمیمسازی و سیاستگذاری نشدهاند بنابراین باید در دولت تلاش شود تا زمینه ورود روابطعمومیها به این عرصه فراهم شود.
تقیپور در پایان تأکید میکند: یکی از نقشهایی که در روابطعمومیهای ما بهطور اساسی مورد غفلت واقع شده، آیندهنگری است. روابطعمومیها با آیندهنگری میتوانند کمک بزرگی به سازمانها و مدیران کنند و باعث شوند تا در مواقع بحران و رخ دادن حوادث مختلف، سازمان غافلگیر نشود. این هم از اموری است که باید در سالهای پیش رو مورد توجه قرار بگیرد.
منبع: شفقنا
|
دیدگاهتان را بنویسید